the thinking

گاهی فکر می کنم.

the thinking

گاهی فکر می کنم.

حجاب

بحث تکراری وبی نتیجه.یکی می‌آید ومی‌گوید ومی‌رود.بعد چند جلسه ،تعدادی پوسترجدید وتابلوهای جدید لطفا حجاب اسلامی را رعایت کنید.بعد شاهد رنگها ونقشهای جدیدآرایش درچهره های دختران وزنان هستیم.وعجیب تر اینکه چهره های مسن هم تازگیها گوی رقابت را از دختران وزنان جوان تر ربوده اند.هزاران تحقیق وپژوهش ومقاله و(که اغلب رونویسی هستند واز یک کتاب سرچشمه گرفته اند)دراینترنت دیده می شود.کافیست لغت حجاب را جستجوکنید.اما تابه حال کسی نشده که با خود ساعتی فکر کند وببیند چگونه میتوان در این مورد  عمل کرد وسپس مقاله ای از خودش بنویسد.چه اشکالی دارد که هرچه فکر میکنیم به روی کاغذ بیاوریم.وبعد همه را جمع بندی کنیم وبه نتیجه منطقی برسیم.امشب در شبکه خبر خ زهره الهیان با مجری در برنامه دو نیم ساعت بحث خوب وسوال برانگیزی داشتند ومن خوشم آمد بخصوص از سوالهای آقای مجری.وبعد هم خودم به فکر فرو رفتم که به عنوان یک  انسان در این زمینه چه موضعی دارم.واقعا نظر خودم در مورد حجاب چیست؟وبعد خاطرات تلخ وشیرینم در مورد حجاب به یادم آمد ومتوجه چند موضوع شدم. 

اول اینکه چادری بودن من در درجه اول اجباری بوده و از سه سالگی چادر به سر کرده ام.            

دوم اینکه اینترنت وماهواره کمترین نقش را در زمینه منحرف کردن من نداشته.حداقل این حرف را در مورد خودم با اطمینان می گویم.من شخصا حجاب را قبول دارم وحاضر نیستم تار مویم را مردی ببیند ولی از چادر بدم می اید ولی با اینحال زمانی چادرم از سرم می افتد که مشغول کاری باشم که چادر دست وپاگیرم باشد.مثلا سرکار. 

سوم اینکه تاکنون از هیچ پوستر تابلو پیام ویا جمله امر به معروفی منقلب نشده ام.احساس میکنم تاکنون موردی از این قبیل قلب مرا تسخیر نکرده واثرگذار نبوده.(به همین دلیل خودم به دنبال جمله یا هنری برای این موضوع بوده ام). 

گمان میکنم رسالت افرادی که فلسفه حجاب برایشان درونی شده باشد بسیار مهم است.یعنی نه تنها باید به فکر امر به معروف ونهی از منکر باشند بلکه میباست راههای نو وزیبائی را برای اینکر بیابند.به دور از کینه توزی ومنفی بافی.به طور مثال دو تا فامیل که باهم از لحاظ روابط فامیلی یا دوستی خصومتی دارند نباید این مساله را با آن درهم بیامیزند وروابط را تیره تر کنند. 

 

اصلا دیگر وقت آن نیست که نصیحت های نابخردانه بکنیم یا باهم سر حجاب واین چیزها بحثهای بی سرانجام بکنیم.این چیزها باید درونی باشد ویا دورنی بشود.نکته ای که به ذهنم میرسد صدا وسیماست.ساخت فیلمهای سطح بالا با سوژه های جدید وجذاب وکاربرد ریزترین هدفهای تربیتی در ان است.یا کاربرد جدید بولوتوث با هدفهای نهفته تربیتی.نه مستقیم.گاهی اوقات یک حرف زیرکانه وجذاب وبه موقع از صدها صفحه حدیث وروایت وتحقیق عملی تراست. 

 

ای کاش هرکسی که این مطلب را میخواند به من کمک کند ونظر گرنبهایش را عنوان کند تا استفاده کنیم.

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
هادی سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 http://www.parishooni.blogsky.com/

سلام
راجب این مطلبتون نظر خاصی ندارم
اما می خواستم بگم وبلاگ خوبی دارین
به وبلاگ پریشونی هم سر بزنید ممنون می شم
ایام به کام

مریم جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:22 http://masihayebinazir.blogfa.com/

سلام دوست محترم

به نظر من حجاب در درجه اول حجاب روح است نه جسم یعنی دور بودن از گناه و یا حداقل مراقبت از روح و پاک ماندن از ناپاکی ها و حجاب اصلی حجاب نگاه است یعنی همان حجب و حیا داشتن .
من به شخصه با چادر سر کردن این مدلی که حالا در جامعه مد شده موافق نیستم چون در کشورمان به چادر بی احترامی میشود و تقریبا نصف افرادی که چادر بر سرشان هست با زور و بالاجباره.
باید آزادی انتخاب باشه نه اجبار .
ولی خیلی ها به قول خودشان با حجابند ولی فقط ظاهر سازیست و نگاهشان بی حجاب است .

شاید به نظر خیلی ها انهایی که بی چادرند و کمی آرایش میکنند بی حجابند یا به قول آنها بی ایمان ولی به نظر من این
نشانه ایمان نیست
حجاب یک انتخاب است .
با ایمان بودن یعنی انسان بودن.


سربلند باشی و پیروز

سلام از توجه شما بینهایت متشکرم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 16:21

سلام

اول:

بهانه ای برای تجارت(انواع روسری وشال ومانتو در سایزهای

مختلف و...)

دوم :

محدودیت(نمونه آن در ورزش)

سوم :

تثبیت دیکتاتوری (از همه لحاظ)

مریم(کامپیوتر و آی تی) شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:31

سلام خدمت دوست عزیز
مطلبتون جالب بودُمسئله حجاب چیزی نیست که بشه با چند خط نوشتن من وشما بهش بها داد یا بشه در موردش بحث کرد.
من خودم چادریم ولی مث شما از چادری بودنم ناراحت نیستم هر چند جاهایی که چادر اذیتم میکنه درش میارم بعد از این همه مدت چادربرام مث یه پناهگاهه یه جاهایی خیلی کمکم میکنه و از اینکه چادر سرم کردم افتخار میکنم ولی تو جامعه ما انقد چادر جلوه ی بدی پیدا کرده که ....همش به خاطر اینه که مدام میگن چادر یعنی حجاب در حالی که هزاران بی چادر حجابشون از من که چادریم بهتره طرح حجابی که دوباره قراره راه بیفته مطمئنن جواب نمیده چون تو جامعه ما نمیدونن چطور باید امر به معروف کرد ایکاش می تونستن تو این جامعه اسلامی از پیامبر اسلام که الگوی اصلیه دینشونه امربه معروف رو یاد بگیرن اینکه چطور حضرت تو زمان سخت خودش مثلا خوردن شراب رو منع کرد که خیلی که شراب به جونشون بسته بود با کمال میل کنارش گذاشتن.
ببخشید خستتون کردم
موفق باشید وسر بلند

عالی نوشته اید اجازه دارم تو وب بگذارم؟

ابوالفضل جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 http://nhahz.blogfa.com

سلام منم نظر خاصی ندارم ولی میدونم اونایی که بی حجابند محتاج نگاهند باید تاسف خورد

با تشکر از نظرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد