the thinking

گاهی فکر می کنم.

the thinking

گاهی فکر می کنم.

از امام حسین (ع) چه میخواهیم؟

بانزدیک شدن محرم حال وهوای شهر ما تغییرات چشمگیری  میکند.اغلب دیوارها ودرهاسیاهپوش میشود.داربستهای متعددی راه کوچه هارا می‌بندد ودر رفتارهای عادی مردم شهرما تغییراتی حاصل میشود.فعالیتهای شهر در دهه اول تقریبا متوقف میشود برای بعضی از خدمات شهری ودولتی باید صبور باشی وتا بعد ازدهه صبر کنی.از طرف دیگر بنرهای تبلیغاتی زیادی در میادین شهر نصب میشود که آدرس مکان وزمان روضه خوانی ها را منتشر می‌کند.اسم مداحان قدیم وجدید زیادی در این بنرها به چشم میخورد وکسانی که در این مراسمها شرکت میکنند،حتما مداح مورد علاقه خودراپیدا کرده وبرای رفتن به مراسم روضه خوانی برنامه یزی می‌کنند.این همه شورونوا که در افکار وکردار مردم به صورت داوطلبانه مشاهده می شود فقط یک چیز راروشن میکند که اگر فردی مذهب وخدا وپیغمبر ودیانت ونظام و......و......خلاصه هیچ چیز را قبول نداشته باشد از این همه تغییر رفتار مردم به فکر فرو میرود که مگر چه اتفاقی افتاده.حتی کودکان از والدین خویش میپرسند مگر ما دوازده امام نداریم چرا فقط برای امام حسین (ع)این همه عزداری میکنند؟االبته بماند که انحرافات همین عزاداریها تفکرات پاک همین کودکان کنجکاورا در بین راه ترقی از همه چیز بیزار میکندوبه جایی میرساند که حتی به وجود وقایع شک می کنند.ما بحث من بر س این ها که گفتم نیست.بحث امروز من دوگانگی رفتار کسانی است که دراین مراسمها شرکت واز آن دفاع می کنند.البته هر کس به اندازه درک وفهم خود ازاین سفره برمی چیند .اما برخی از احادیث وروایاتی که در این رابطه وجود دارد ومردم از آن تعبیر اشتباه میبرند مرا در حد مرگ می‌آزارد.مثلا روایت یا حدیثی وجود دارد مبنی بر لزوم وثواب اشک بر امام حسین(ع).که بهشت بر انها واجب میشود وغیره.البته من حدیث شناس نیستم وبه خدا پناه می‌برم اگر بخواهم حرف ناحقی بزنم.ولی خودتان قضاوت کنید اگر کسی در چنین مراسمی شرکت کند وگریه کد سپس در جایی که باید حقی را ادا کند دریغ کند یا بترسد یا شیطان اورا تسخیر کند آیا باز هم بهشت بر او واجب است.یا اگر کسی یک پست حساس کشوری ولشکری داشته باشد وبه لحاظ حساسیت شغلی نتواند حتی در یک مراسم مذهبی شرکت کند روی بهشت را نمی بیند.گاهی اوقات بعضی از وسایلی که توسط دانشمندان خارجی اختراع شده وبار زیادی را از روی دوش زنان ومردان برمیدارد را نگاه میکنم ومثلا تحقیق میکنم میبینم سازندگان آن حتی اسلام را نمی‌شناسند.ولی چه خدمتی با وسیله تولیدیشان به مردم کرده اند.به فکر فرو میروم آیا این فراد به جهنم می‌روند وما به خاطر شرکت در مراسم های مذهبی به بهشت میرویم وسعادتمند میشویم.من شخصا هردفعه که سوار اتومبیل میشوم،با تلفن مشکلاتم را حل می‌کنم،جارو برقی میکشم،لباسها وظرفهایم را درماشین میریزم،از تلویزیون ورادیو رایانه بهره  می‌برم وهزاران وسیله مفید دیگر را استفاده می‌کنم،به سازندگان آن دعا می‌کنم واز خدا میخواهم برای ارواح آنان هدیه بفرستد.حال اگر فکر کنیم همه مردم برای رفاهی که دارند مدیون چه کسانی هستند دیدگاهمان نسبت به همه چیز تغییر می کند.حال باید اینگونه مقایسه کرد.چه کسی ارزشمند تر است کسی که تنها افتخارش گریه در عزداریهاست وکوچکترین نفعی به انسانها نرسانده یا کسانی که اشاره کردم.این قضیه از جانب دیگری نیز قابل بررسی است.وقتی مابرای رفاه مادی خود در دنیاارزش قائل میشویم واز تولید کنندگان هر چیزمادی تقدیر وتشکر میکنیم،چگونه است که رفاه معنوی خود را فراموش کرده ایم و امامان عزیزمان را از یاد برده ایم.وکل اقعه عاشورا با آن عظمتی که دارد را زیر سوال می‌بریم.در مقام عظیم تر از ان واقعه غدیر است که فاصله چندانی از لحاظ ماه با واقعه عاشورا ندارد.تقارن عجیبی دارد که در این ماه جشن غدیر میگیریم ودر ماه بعدی سالگرد ذبح امامت.

من ادم معتقدی هستم وبرای عزاداری امام حسین(ع)روش خودم رادارم.مثلا پارسال کتاب تاریخ طبری را مطالعه کردم ودر بیشتر قسمتهای ان از شدت ازاری که امام حسین (ع)از جهل مردم متحمل شده اند گریستم وآرزو کردم در زمان خودم از آن جاهلان وسست ایمانها نباشم.تصمیم گرفتم نگذارم لقمه حرام از گلویم فروبرود که چشمهایم به روی حقایق کور نشود.وامام زمان خود رابشناسم و..... 

نظرات 1 + ارسال نظر
مامان محمدامین جمعه 4 دی‌ماه سال 1388 ساعت 23:17 http://aminjanam86.blogfa.com

سلام زهراجان.ممنون از حضور گرمت در وبلاگ ما.چقدر قشنگ می نویسی.مطلب عاشورا ویک مطلبی از آرایشگاه رو خوندم.منم حرفهات رو تایید میکنم.یک جورایی مثل هم فکر میکنیم.
موفق باشید

منم از شما به خاطر حضور گرمت تشکر میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد