the thinking

گاهی فکر می کنم.

the thinking

گاهی فکر می کنم.

عبور از غبار

از مرحله انتخاب باید گذشت.بیش از این سردرگمی جائز نیست.عمرکوتاه است.آرزوهایمان را بنویسیم- تایپ کنیم- حک کنیم- نقاشی کنیم-برایش وبلاگ درست کنیم مهم نیست چگونه آن را ثبت کنیم.ولی تا ثبتش نکنیم شاید خودمان هم آن را به رسمیت نشناخته ایم چه برسد به طبیعت.یادمان باشد ما می‌خواهیم طبیعت را تسخیر کنیم،نه تأئید.اینروزها دفتر خاطرات زیاد نوشته می‌شود ولی دفتر آرزوها کم است.دفتر برنامه ریزی محدود به مشاغل خاص است وآینده نگری کمتر دیده می‌شود.همه در اینجا واکنون ونداشته ها سیر می‌کنند.یادمان نرود که بزرگترین دارایی همان آرزو وامید ماست.که اگر نباشد ما هیچ نداریم.دفتر آرزوها را ورق بزنیم.بخوانیم وبخواهیم.بخواهیم.بخواهیم.از خدا بخواهیم که بزرگترین دهندگان است.بخواهیم از طبیعت که اکنون به فرمان ماست.از خودمان که دیگر در گرو آرزویمان هستیم.


پیام بهداشتی

درخواستهای آنی،هوس آلود وکینه توزانه ارزش فکر کردن هم ندارند.اگر باور ندارید امتحان کنید. حتی نمی‌توانید آنها را بنویسید.در واقع به مقصودی که برای نوشتن وثبتش  انگیزه ای ندارید شک کنید.احتمالاًجایز نیست.

نظرات 3 + ارسال نظر
س -ف سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:29 http://swan.blogsky.com

سلام
دفتر ارزوها...
جالب بود...
اینده من انقدر پیش روم ه و شفاف کف می تونم سهعت حتی از جزییات اش براتون بگم...

سلام منظورتون را نفهمیدم جمله مفهوم نیست

مرتضی سه‌شنبه 7 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 14:18 http://aghaghi.blogsky.com

سلام.

علیک سلام

کارمند شنبه 14 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:00 http://dokhtarekarmand-87.persianblog.ir/

سلام منم همیشه آرزوهای بزرگم را مینوشتم و حالا که به خیلی‌هاش رسیدم وقتی دفترم را ورق می‌زنم خنده‌ام میگیره و ناراحت میشم که چرا بیشتر نخواستم بیشتر و بیشتر و تصمیم گرفتم دوباره آرزوهایم را بیشتر و بیشتر بنویسم و منتظر روزی باشم که وقتی دفترم را ورق میزنم دوباره بخندم ولی ناراحت نشم

خوش آمدید
من هم منتظر همانروزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد